جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ازلی: (تعداد کل: 2)
ازلی
[اَ زَ] (ص نسبی)(1) منسوب به ازل. (غیاث اللغات). که اول ندارد از حیث زمان. آنکه ابتدا ندارد. (مؤید الفضلاء). هرگزی. قدیم. دیرینه. مقابل ابدی. || که همیشه بود. همیشه. (مؤید الفضلاء) (السامی فی الاسامی). جاوید.(2) سرمدی. آنچه را مسبوق بعدم نباشد ازلی نامند: بدان که موجود را سه حالت...
ازلی
[اَ زَ] (اِخ) پیرو صبح ازل یعنی میرزایحیی نوری (متوفی 1330 ه . ق.). پسر میرزا عباس نوری معروف بمیرزا بزرگ، صبح ازل رئیس فرقهء اقلیت بابیهء معروف بازلیان بوده است. رجوع بصبح ازل و رجوع بوفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی در مجلهء یادگار سال پنجم شمارهء 4 و 5...