جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ادا: (تعداد کل: 5)

ادا

[اَ] (از ع، اِ) در تداول فارسی، غمزه. عشوه. ناز. بشک. خوبی حرکات معشوق. (غیاث اللغات): خوش ادا. || رمز. اشاره. (غیاث اللغات) :
هرچه در خاطر عاشق گذرد میدانی
خوش ادایاب و ادافهم و ادادان شده ای.
صائب.
|| حالتی چون خشم و کراهت بتصنع.
- امثال: آدم گدا اینهمه ادا! گاهی به ادا...

ادا

[اَ] (اِخ) کنت نشینی در جنوب غربی ایداهو و نهر سباک آنرا از اوریفون جدا کند. مساحت آن در حدود 2800 میل مربع و سکنهء آن در حدود 3000 تن است. بزرگترین شغل اهالی استخراج معادن است و شهر بوازی قصبهء این ناحیت است. (ضمیمهء معجم البلدان).

ادا

[اِ] (اِخ)(1) جزیره ای واقع در شمال اسقوجیا بطول 10 هزار گز و عرض 4 هزار گز. اراضی آن کوهستانی است و چراگاهها و چند بندر دارد. (قاموس الاعلام).
(1) - Eda.

ادا

[اُ] (اِخ) از ولاه معاصر اردشیر، از خانوادهء آمادونی، داماد خانوادهء سلگونی و پدرخواندهء خسرودخت. دختر خسرو. اردشیر همهء ولاه به استثنای ادا را مطیع خود ساخت و اُدا در کوه آنی پنهان شد. رجوع به ایران باستان ص2607 شود.

ادا

[اَدْ دا] (اِخ) نهریست در لومباردیا که از کوه امبرالی در قلتلینه خارج شود و بدریاچهء کومو و غیر آن ریزد. طول مجرای آن 240 هزار گز و معدل عرض آن از 60 تا 70 گز است و در مسیر خود پاره های زر بسیار حمل کند و در آن...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.