جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اخراج: (تعداد کل: 2)

اخراج

[اِ] (ع مص) بیرون کردن. بیرون کشیدن. بیرون آوردن. نقیض ادخال :
دی شوی بینی تو اخراج بهار
لیل گردی بینی ایلاج نهار.مولوی.
وجه بیرون رفتن عقل از سر عاشق مپرس
کرد نافرمانی سلطان ز شهر اخراج شد.
نسبتی.
-اخراج ساختن؛ دفع کردن. رد کردن. بدر کردن.
-اخراج کردن؛ بیرون کردن. دفع کردن. کسی را از شغل...

اخراج

[اَ] (ع اِ) جِ خرج.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.