[اَ وَ] (ع ص، اِ) مجوف. میان تهی. کاواک. (زمخشری). اسرّ. پوک. پوچ. || بی معنی : هرچند مامضی جرایم او بمعاذیر اجوف و بهتان های معتل مضاعف گشته است. (جهانگشای جوینی). || شیر کلان شکم، یا عام است. (منتهی الارب). || بزرگ شکم. || چیزی فراخ و درون کاواک....