جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اجزاء: (تعداد کل: 2)

اجزاء

[اِ] (ع مص) اجزاء سکین؛ دسته کردن کارد را. (منتهی الارب). کارد را دسته کردن. (تاج المصادر). || اَجزی کذا عن کذا؛ نائب غیر و کافی کسی شد. (منتهی الارب). کفایت کردن. (تاج المصادر). || بی نیاز کردن از... (منتهی الارب) (زوزنی). || بی نیاز شدن. (منتهی الارب). بسنده بودن....

اجزاء

[اَ] (ع اِ) جِ جزء و جزو. پاره ها. بهره ها. بخش ها :
کجا کل آمده باشد چه باشد قیمت اجزا.
قطران.
شوهر زن را میکشت و میجوشانید و به اجزاء و اعضاء او تزجّی و تغذّی میکرد. (ترجمهء تاریخ یمینی).
اجزای وی است هرچه در گیتی
با کل چه برابری کند اجزا.قاآنی.
این کلمه...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.