اجزاء

معنی اجزاء
[اِ] (ع مص) اجزاء سکین؛ دسته کردن کارد را. (منتهی الارب). کارد را دسته کردن. (تاج المصادر). || اَجزی کذا عن کذا؛ نائب غیر و کافی کسی شد. (منتهی الارب). کفایت کردن. (تاج المصادر). || بی نیاز کردن از... (منتهی الارب) (زوزنی). || بی نیاز شدن. (منتهی الارب). بسنده بودن. (تاج المصادر). بس شدن. (وطواط). || بسنده کنانیدن: اَجزَأ الابل بالرطب عن الماء؛ بسنده کنانید شتران را از آب بعلف. (منتهی الارب). || دختر زادن (زن) . (تاج المصادر) (منتهی الارب). || اجزاء الخاتم فی الاصبع؛ داخل کردن انگشتری در انگشت. (منتهی الارب). || پیچیده گیاه شدن چراگاه. || حق گذاردن. مکافات کردن از چیزی. (منتهی الارب). جزا دادن. || جزو جزو کردن. (وطواط). || جزیه دادن.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.