جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ابن: (تعداد کل: 5)

ابن

[اَ] (ع ص، اِ) طعام خشک.

ابن

[اَ] (ع مص) متهم کردن. تهمت نهادن. || سیاه شدن خون در زخم. مردن خون.

ابن

[اَ بِ] (ع ص) غلیظ و سطبر از طعام و شراب.

ابن

[اِ] (ع اِ) زادهء نرینه از آدمی. فرزند نرینه. پسر :
این کار وزارت که همی رانَد خواجه
نه کار فلان بن فلان بن فلانست.منوچهری.
ای بدل ذوالیزن بوالحسن بن الحسن
فاعل فعل حسن صاحب دو کفّ راد.
منوچهری.
از دولت آن خواجه علی بن محمد
امروز گلابست و رحیق است در انهار.
منوچهری.
شاه جهان بوسعید ابن یمین...

ابن

[اُ بَ] (ع اِ) جِ اُبنه.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.