[وَ / وِ] (اِ) آلاو. اَلَو :
ز چشمان آنقدر اخگر ببارم
که گیتی سربسر آلاوه گیرد.باباطاهر.
|| دیگدان. جائی که در آن آتش روشن کنند. (برهان).
[وَ / وِ] (اِ) دو پاره چوب که کودکان بدان بازی کنند یکی بلند نزدیک سه بدست و دیگری کوتاه چندِ قبضه ای، و دو سر چوب کوتاه تیز باشد.