جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه آشنا: (تعداد کل: 3)

آشنا

[شْ / شِ] (ص) آشنای. معروف. مأنوس. مألوف. گستاخ. نزدیک. اُلفت گرفته. مستأنس بتعارف. پیوسته. بسته. شناسا. شناسنده. مقابل بیگانه، ناآشنا، غریب :
تا دل من در هوای نیکوان شد آشنا
در سرشک دیده گردانم چو مرد آشنا.
رودکی.
غریبی گرچه باشد پادشائی
بگرید چون ببیند آشنائی.(ویس و رامین).
بخدمت همی آمدم سوی تو
مگر با سعادت...

آشنا

[شْ / شِ] (اِ) آشناه. شنا. شناو. شناه. شناوری. سباحت. آب بازی :
آشنا ورزمی ز اشک دو چشم
اگرم چشم آشنا باشد.مسعودسعد.
هر وهم که هست کی تواند
در بحر مدیحت آشنا کرد؟مسعودسعد.
مانند زنگئی که بر آتش همی طپد
زلفش در آب دیده همی کرد آشنا.معزی.
در چشمهء وزارت و در بحر مملکت
ماند به آشنای...

آشنا

[شْ / شِ] (اِخ) تخلص شاعری پارسی سرای هندوستانی، موسوم به میرزا محمدطاهر، پسر نواب ظفرخان احسان که بنام عنایت خان معروف بوده. اشعار او را با عنوان کلیات آشنا جمع کرده اند. در مدح شاه جهان و داراشکوه قصاید بسیار دارد و1077 ه .ق . درگذشته است. || تخلص...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.