جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آزار: (تعداد کل: 1)
آزار
(اِمص، اِ) اَذا. ایذاء. اذیت. اذاه. رنج که دهند. رنجگی. عذاب. شکنجه. عقوبت. آسیب. گزند :
آزار بیش بینی زین گردون
گر تو بهر بهانه بیازاری.رودکی.
دل گسسته داری از بانگ بلند
رنجگی باشدْت و آزار [ و ] گزند.رودکی.
پسندش نیامد همی کار من
بکوشد برنج و به آزار من.فردوسی.
نیامدْش با مغز گفتار اوی
سرش تیزتر...
آزار بیش بینی زین گردون
گر تو بهر بهانه بیازاری.رودکی.
دل گسسته داری از بانگ بلند
رنجگی باشدْت و آزار [ و ] گزند.رودکی.
پسندش نیامد همی کار من
بکوشد برنج و به آزار من.فردوسی.
نیامدْش با مغز گفتار اوی
سرش تیزتر...