جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه آذری: (تعداد کل: 3)
آذری
[ذَ] (ص نسبی، اِ) منسوب به آذر :
ز خونی که بد بهرهء مادری
بجوشید و شد چهره اش آذری.فردوسی.
|| منسوب به آذربایجان. (دره الغواص حریری). || نام جامه ای که در آذربایجان بافتندی. (محمودبن عمر ربنجنی). || زبان آذری؛ لهجه ای از فارسی قدیم که در آذربایجان متداول بوده و اکنون...
ز خونی که بد بهرهء مادری
بجوشید و شد چهره اش آذری.فردوسی.
|| منسوب به آذربایجان. (دره الغواص حریری). || نام جامه ای که در آذربایجان بافتندی. (محمودبن عمر ربنجنی). || زبان آذری؛ لهجه ای از فارسی قدیم که در آذربایجان متداول بوده و اکنون...
آذری
[ذَ] (اِخ) شیخ نورالدین حمزه بن عبدالملک بیهقی طوسی، معاصر الغ بیک تیموری. یکی از شعرا و از پیشوایان طریقت صوفیه بوده و به صحبت شاه نورالدین نعمه الله کرمانی رسیده است، چندین بار بهند و بزیارت کعبه رفته است، مدت عمر او هشتادودو سال و در سال 864 یا...
آذری
[ذَ] (اِخ) تخلص شاعری ایرانی بقرن نهم هجری مادح سلاطین عادلشاهی دکن.