آذری
[ذَ] (ص نسبی، اِ) منسوب به آذر :
ز خونی که بد بهرهء مادری
بجوشید و شد چهره اش آذری.فردوسی.
|| منسوب به آذربایجان. (دره الغواص حریری). || نام جامه ای که در آذربایجان بافتندی. (محمودبن عمر ربنجنی). || زبان آذری؛ لهجه ای از فارسی قدیم که در آذربایجان متداول بوده و اکنون نیز در بعض نواحی قفقاز بدان تکلم کنند. || مشک تیزبو. (محمودبن عمر ربنجنی).
ز خونی که بد بهرهء مادری
بجوشید و شد چهره اش آذری.فردوسی.
|| منسوب به آذربایجان. (دره الغواص حریری). || نام جامه ای که در آذربایجان بافتندی. (محمودبن عمر ربنجنی). || زبان آذری؛ لهجه ای از فارسی قدیم که در آذربایجان متداول بوده و اکنون نیز در بعض نواحی قفقاز بدان تکلم کنند. || مشک تیزبو. (محمودبن عمر ربنجنی).