جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن وصیف الحرّانی الصابی. وی طبیبی عالم بعلاج امراض چشم بود و در عصر او اعلم و اکثر از وی در مزاولت این صناعت نبوده. سلیمان بن حسان بنقل از احمدبن یونس الحرّانی روایت کند که او بمجلس احمدبن وصیف صابی حاضر آمد و هفت تن برای...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن الولیدبن برد، فقیه انطاکیه. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص 368).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن الولید الفارسی. رجوع به الجماهر بیرونی چ حیدرآباد ص218 شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن وهب، کنیت وی ابوجعفر است. وی از بصره بود و با ابوحاتم عطار صحبت داشته بود، و استاد وی یعقوب زیّات بود. مدتی در مسجد شونیزیه بر توکل نشست. وی گفته: هرکه بطلب قوت برخاست نام فقر ازو برخاست. وفات او در سنهء سبعین و مأتین...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن وهبان، ملقب به شهاب الدین. او راست قصیده ای موسوم بقرائه ابی عمرو. صاحب کشف الظنون در ردیف قرائت قصیدهء فوق را به نام قرائه ابی عمرو قصیده للشیخ الامام شهاب الدین احمدبن وهبان می آورد و میگوید: ابن قصیده را شیخ امام شمس الدین محمد...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هائم شافعی مصری قدسی، ملقب به شهاب الدین. او راست: الفصول المهمه فی مواریث الامه. کتاب الحاوی فی الحساب. کفایه الفرائض. شرح ارجوزهء ابن الیاسمین، و آن را به سال 789 ه .ق . بمکه نوشته است. التحفه القدسیه، و آن منظومه ای است در فرائض....

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هادی بن شهاب الدین. یکی از بزرگان مشایخ یمن. وفات او1045 ه .ق . است. رجوع به ابن سقاف شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هارون الشیخ ابوبکر شهاب الدین. او راست: شرح اللفظ اللائق و المعنی الرائق علی قصیده تتضمن الغازاً که در مطبعه الموسوعات به سال 1318 ه .ق . بطبع رسیده است. (معجم المطبوعات).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هارون بغوی شاطبی حافظ سلفی. محدث و ادیبی متفنن. وی از پدر خود و ابن هذیل استماع حدیث کرد و در معرفت رجال حجت بود و در سفر مکه از سلفی حدیث شنید و در وقعهء عقاب یعنی جنگی که میان محمد بن یعقوب و فرنگ...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هارون الشرابی. رجوع بتاریخ الحکماء قفطی ص387 س 14 و عیون الانباء ج 1 ص177 و 178 شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هبه اللهبن احمدبن محمد بن حسن، معروف به ابن عساکر دمشقی شامی شافعی و مکنی به ابوالفضل یا ابوالیمن. صاحب روضات الجنات گوید: در کتب تراجم، شرح حال او نیافتم و در ابن خلکان و طبقات النحاه عنوان مخصوصی ندارد و این از عدم مهارت او...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هبه اللهبن العلاءبن منصور المخزومی الادیب النحوی، المعروف به الصدربن الزاهد، مکنی به ابوالعباس. وفات او به سیزدهم رجب به سال 611 ه .ق . در هشتاد و اند سالگی بود. و او اختصاصی عظیم به شیخ ابوسعیدبن خشاب داشت و هیچگاه از وی مفارقت نمی...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هبه الله المدائنی، مکنی به ابوالمعالی، و نام دیگر او قاسم بن هبه الله است. وفات او به سال 656 ه .ق . بوده است. او راست: کتاب احکام الجدل و المناظره علی اصطلاح الخراسانیین و العراقیین.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هبل. رجوع به احمدبن مهذب الدین ابوالحسن علی بن احمد... شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هارون الرشید، معروف به سبتی، فرزند خلیفهء عباسی هارون الرشید. بسبب ترک و تجرید و توجه بآخرت و عبادت شهرت یافته گویند روزهای شنبه مزدوری و از حاصل دسترنج خویش باقی ایام هفته معیشت میکرد. از اینروی بسبتی معروف گردیده است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هشام. او را پنجاه ورقه شعر است. (ابن الندیم).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هشام. رجوع به احمدبن احمدبن هشام... شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هلال. او راست: کتاب الرقی والتعاویذ. (ابن الندیم).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن هلال البکیل. رجوع به ابونصر احمد... شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن همدم کتخذای، معروف بسهیلی. او راست: عجائب المآئر و غرائب النوادر، به ترکی.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.