جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد طبیب، مکنی به ابوجعفر متطبب. متوفی به سال 360 ه .ق . او راست: کتاب مالیخولیا. مقاله فی النوم و الیقظه. کتاب ترکیب الادویه. کتاب البرص و البهق. کتاب الجدری و الحصبه. کتاب الاستسقاء. کتاب الحُمَّیات و آن شرح کتاب الحُمَّیات جالینوس است. کتاب السرسام...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد طبیب سرخسی، مکنی به ابوالعباس. متوفی286 ه .ق . او راست: کتاب الجبر والمقابله. کتاب المسالک و الممالک. (کشف الظنون).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد طحاوی، فقیه حنفی، مکنی به ابوجعفر. او راست: قسم الفی ء و الغنائم. محاضرات. کتاب الوصایا. عقودالمرجان. قلائد عقود الدرر والمرجان فی مناقب ابی حنیفه النعمان. الروضه العالیه المنیفه فی مناقب الامام ابی حنیفه. نوادر، در ده جزء. نوادر فی القرآن، نزدیک هزار ورق. الحکایات،...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الطرفی. وی کاتب نسخهء نفیسه ای از میزان الحکمه است که در بندر هرمز استنساخ کرده است. (حاشیهء ص 161 از تتمهء صوان الحکمه چ لاهور).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد طوخی، ملقب بشهاب الدین. او راست: نظم منهاج نووی.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد طوسی، مکنی به ابومحمد. محدّث. حاکم گفته است: او در حفظ و وعظ یگانهء عصر بود و صحیحی بوضع صحیح مسلم کرده است. وفات وی بسال 339 ه .ق . بود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد طوفی. وی نخبهء ابن حجر را نظم کرده است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالقادربن مکتوم حنفی، مکنی به ابومحمد و ملقب بتاج الدین. وی یکی از شُرّاح شافیهء ابن حاجب است. وفات او به سال 749 ه .ق . بود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد عتابی، مکنی به ابوالعباس. او راست: شرحی بر الکتاب سیبویه. (کشف الظنون).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد عتابی، مکنی به ابن نصر بخاری حنفی. متوفی به سال 582 یا 586 ه .ق . او راست: جوامع الفقه معروف بفتاوی عتابیه. شرح الجامع الصغیر محمد بن حسن شیبانی.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد عجمی، نزیل مصر، ملقب بشهاب و خاتمه المحدثین، پدر ابوالعز محمد. او راست ذیلی بر لب اللباب سیوطی. (تاج العروس، ذیل کلمهء عجم).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد عرافی [ کذا ]، مکنی به ابوالقاسم. او راست: حل الرموز و فتح اقفال الکنوز.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد العروضی. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص 24 و 92).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد عسقلانی. او راست: مناقب الشیخ ابی العباس احمد الحرار بنام نزهه الابرار.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد عسکری. او راست: شرح تلقین ابن جنی که به سال 369 ه .ق . در حیات مصنف از آن فارغ شده است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد عقیقی. رجوع به عقیقی شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد علفی حنفی، ملقب بسری الدین. او راست: کفایه الاریب عن مشاوره الطبیب.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) (میرزا) ابن محمد علی میرزا، صدر دیوان اعلی، ملقب بصدرالممالک. از بزرگان عهد کریمخان. رجوع به بمجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه ص 314 شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد عمری حنفی. او راست: تشنیف المسمع علی المجمع، که بسال 896 ه .ق . آن را باتمام رسانیده است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد عمودی لغوی همدانی، مکنی به ابوعبدالله. عالمی لغوی از مردم شهر همدان. شیرویه بن شهردار ذکر او آورده و گوید: او از عبدالرحمان بن همدان الجلاّب و ابوالحسین محمد حریری صاحب ابوشعیب حرانی و غیر آن دو روایت کند و ابوعبدالله الامام و بعض دیگر...

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.