جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد رومی حنفی. او راست: القول الاصوب فی الحکم بالصحه و الموجب. وفات به سال 717 ه .ق .
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد زاهد یا زاهدی، ملقب بشهاب الدین. وفات 818 ه .ق . او راست: هدیه الناصح. مسائل الستین. رساله النور. هدایه المتعلم و عمده المعلم.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد زبیدی، مکنی به ابوعمرو. او راست: کتاب الاحتفال و آن منتخب اخبارالفقهاء حسن بن محمد زبیدی است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الزبیری. نسب او چنین است: احمدبن محمد بن محمد بن محمد بن عطاءاللهبن عوض الاسکندرانی الزبیری قاضی، ملقب بناصرالدین. ابن حجر دربارهء او گوید: او بر اقران خویش در عربیت فائق بود و تولیت قضاء شهر خویش داشت، سپس بقاهره شد و فضائل او در...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد زراری. رجوع به ابوغالب احمدبن محمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد زوزنی.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد زیلی سیواسی، مکنی به ابوالثناء. او راست: حل المعاقد. شرح الاعراب ابن هشام که به سال 967 ه .ق . تألیف کرده است. زبده الاسرار که به سال 974 بپایان رسیده.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سجاوندی [ یا محمد بن طیفور ]. متوفی بسال560 ه .ق . او راست: ذخائر نثار فی اخبار السید المختار. و رجوع به مجدالدین... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سجستانی جراب الدوله. رجوع به احمدبن محمد بن علویه... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سرخسی، مکنی به ابوالعباس. طبیب و عالم ریاضی و حکمت. متوفی به سال 86؟ او راست: کتاب الموسیقی الکبیر و الموسیقی الصغیر. کتاب الارتماطیقی فی الاعداد. کتاب فی ارکان الفلاسفه. کتاب فی برد ایام العجوز. کتاب الشطرنج. فضائل بغداد و اخبارها. کتاب الاعشاش. کتاب فی...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سرخسی، مکنی به ابوحامد. او راست جزئی در حدیث.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد السری، ابن الصلاح. رجوع به احمدبن محمد بن السری شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سلفی اصفهانی، مکنی به ابوطاهر. مولد او به سال 472 ه .ق . و وفات 576 بوده است. او راست: کتاب اربعین. کتاب مشیخه البغدادیه. کتاب السلماسیات. کتاب سداسیات فی الحدیث.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سمرقندی، ملقب بحاکم و مکنی به ابونصر. از مصنفین علم شروط است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سمنانی، ملقب بشیخ علاءالدوله. او راست: العروه لاهل الخلوه و الجلوه بفارسی که به سال 721 ه .ق . باتمام رسیده و مقالات. رجوع به علاءالدوله سمنانی ... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سنجری، مکنی به ابوسعید. او راست: کتاب احکام الاسعار در برهان. الکفایه در نجوم و آن مختصر تحویل سنی الموالید ابومعشر است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سوسی، مکنی به ابوالعباس. او راست تألیفی در طبقات صوفیه. وفات وی به سال 396 ه .ق . بود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سهیلی خوارزمی، مکنی به ابوالحسن. محمودبن محمد اسلامی در تاریخ خوارزم آرد که: سهیلی یکی از اجلّهء خوارزم و از خاندان ریاست و وزارت و کرم و مروت بود، و ثعالبی گوید: او وزیربن الوزیر است:
ورث الوزاره کابراً عن کابر
موصوله الاسناد بالاسناد.
و چنانکه اسلامی گوید...
ورث الوزاره کابراً عن کابر
موصوله الاسناد بالاسناد.
و چنانکه اسلامی گوید...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد السیواسی، ملقب بشمس الدین. او راست: گلشن آبلا در تصوف. مناسک شمس الدین. عمده فی لغات الفرس. منظومهء سلیمان نامه بترکی. الصفائح فی التوحید. هشت بهشت. شرح غزلیّات سلطان مراد ثالث. عبرت نما. دیوان الهیات. مناقب خلفاءالاربعه. کتاب الحیاض من صوب غمام الفیاض در مناقب...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد شارکی هروی شافعی، مکنی به ابوحامد و متوفی به سال 355 ه .ق . او راست: تخریج بر صحیح مسلم.