جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ابوالقاسم: (تعداد کل: 535)

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جابربن افلح اشبیلی. مشهور به ابن افلح. رجوع به جابر... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جارالله. رجوع به زمخشری... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جریش یا حریش. نام دبیری شاعر در دربار مسعودبن محمودبن سبکتکین. و جریش یا حریش نام جد اعلای ابوالقاسم است. رجوع شود به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 71.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن احمدبن محمد مقری. رجوع به جعفر... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن حسن بن یحیی بن سعید حلی، مکنی به ابی القاسم و معروف به محقق حلی. رجوع به جعفر... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن حسین بن قاسم بن محب اللهبن قاسم بن مهدی موسوی (سید...). یکی از علمای عهد صفوی. مولد او به سال 1090 ه . ق. در اصفهان. پس از تحصیل علوم وقت در فتنهء افغان بخونسار پناهید و هم بدانجا اقامت گزید و به سال 1158...

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن قدامه بن زیاد الکاتب. رجوع به جعفر... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن محمد رازی. از شیوخ صوفیه بمائهء چهارم. اصل او از ری و منشأ وی نیشابور است و هم بدان شهر به سال 378 ه . ق. درگذشت. رجوع به نفحات الانس جامی شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن محمد بن موسی بن قولویه. رجوع به جعفر... و رجوع به ابن قولویه... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن محمد بن حدار کاتب طولونیه. رجوع به جعفر... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن محمد حکیم رازی. رجوع به جعفر... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن محمد بن حمدان موصلی. رجوع به جعفر... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جعفربن ناصر کبیر. او داماد ماکان بن کاکی بود. و آنگاه که ابوالحسین احمد صاحب الجیش برادر جعفر پس از مرگ ناصر کبیر به سال 304 ه . ق. سید حسن بن قاسم را که سپس بداعی صغیر ملقب گشت از آمل بگیلان طلب کرد و...

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جلال الدین بن ابوالقاسم قوام الدین درگزینی. خوندمیر در دستورالوزراء آرد: او بسمت علو همت و کثرت فصاحت و لطف گفتار و حسن کردار و شکل خوب و شمائل مرغوب موصوف و معروف بود و در امر جود و سخا و بذل و عطا نسبت بعلماء...

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جنید سیدالاقطاب سعیدبن عبید و برخی نسب او را جنیدبن محمد بن جنید الخراز القواریری النهاوندی البغدادی سلطان الطائفه گفته اند. رجوع به جنید... شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جویبر [ جوی بُر؟ ] صاحب الضحّاک. محدث است. (الکنی للدولابی چ حیدرآباد دکن ج 2 ص 86 س 15).

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جوینی. او راست: کتاب الطهارات. (کشف الظنون). و ظاهراً ابوالقاسم جوینی رازی آتی الذکر همین ابوالقاسم است.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) جوینی رازی، فقیه. او راست: کتاب الضحایا. (کشف الظنون).

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) چغانی. رجوع به ابوالقاسم داماد والی چغانیان شود.

ابوالقاسم

[اَ بُلْ سِ] (اِخ) حاتمک. او پس از امیرک بیهقی به صاحب بریدی خراسان منصوب گشت. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 362 و 501 شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.