جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عمروبن السرح. مکنی به ابوطاهر. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عمروبن عبدالخالق حافظ و محدث مکنی به ابوبکر و معروف به بزار صاحب مسند و پدر ابوالعباس محمد است. (تاج العروس مادهء ب ز ر).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عمرو شیبانی مکنی به ابوبکر و معروف به ابن ابی عاصم و ملقب بحافظ کبیر. او راست: مسند که در آن قریب پنجاه هزار حدیث ذکر کند و نیز کتاب السنه. وفات وی را مؤلف کشف الظنون جائی 278 ه . ق. و جای دیگر 287...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عمر هندی ملقب به شهاب الدین. او راست: شرحی بر کافیهء ابن حاجب. و وفات او به سال 849 ه . ق. است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عمیربن خوصا. رجوع به ابوالحسن احمد ...در ذیل لغت نامه شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عوف بن جدیر. معروف به بزّار. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیاش. رجوع به ابوبکربن عیاش موسوم بمحمد شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی مکنی به ابوالسلیل صاحب آمد. مؤلف تاج العروس در مادهء «س ل ل» آرد. ابوالسلیل احمدبن صاحب آمد عیسی بن الشیخ و ابنه السلیل بن احمد روی عن محمد بن عثمان بن ابی شیبه - انتهی. و معتضد خلیفه برای فتح آمد با او بمقاتله...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی. صاحب المدینه معاصر سعید بن عبدربه. (عیون الانباء ج2 ص44).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی بن احمدبن خلف بن زغبه. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی بن جنیه. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی بن رضوان عسقلانی. رجوع به ابن القلیوبی کمال الدین ... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی بن شیخ. رجوع به احمدبن عیسی مکنی به ابوالسلیل شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی بن شیخ. (آل ...) ابن المعتمر زیدبن احمدبن زید الکاتب کتاب الشجاعهء خود را در مدح آنان نوشته است. (از ابن الندیم).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی بن مأمون کشی. او راست: مجموع النوازل و الحوادث و الواقعات.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی بن موفق مقدسی صالحی حافظ است. متوفی643 ه . ق.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی بغدادی زاهد. رجوع به ابوسعید خراز احمد ... و رجوع به احمدبن عیسی الخراز شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی خراز مکنی به ابوسعید. صاحب صفه الصفوه گوید: جنید گفت اگر از ما آن خواهند که ابوسعید خراز بر او بود هر آینه همگی هلاک شده ایم. علی گوید: از ابراهیم از حال ابوسعید پرسیدم گفت: او چندین سال خرازی کردی یعنی مشک دوختی و...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی رزیقی. منسوب به رزیق نهری بمرو و او تلمیذ ابن المبارک است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن عیسی عسقلانی. او راست: الاشراق فی شرح تنبیه ابی اسحاق.