جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه داود: (تعداد کل: 158)
داود
[وو] (اِخ) ابن عبدالرحمان محدث است از خالدبن عبدالرحمن روایت کند و فضل بن موسی ازو (سیرهء عمر بن عبدالعزیز ص (38.
داود
[وو] (اِخ) ابن عبدالرحمان العطار مکنی به ابوسلیمان تابعی است.
داود
[وو] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن عطاش الوراق مکنی به ابومحمد محدث است و از احمدبن موسی بن اسحاق انصاری روایت دارد ( (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 313.
داود
[وو] (اِخ) ابن عبدالله برادر عزیزبن عبدالله مرزبان و از یاران یعقوب لیث صفاری است و عزیز امیر شرط سیستان بود از طرف یعقوب ( و این داود نیز زمانی از جانب یعقوب خلیفت وی شده است بر سیستان (تاریخ سیستان ص 204 و 208.
داود
[وو] (اِخ) ابن عبداللهالاودی مکنی به ابوالعلاء تابعی است.
داود
[وو] (اِخ) ابن عبدالله بن حمید لکلرک گوید موسی نوبختی و یوسف نوبختی برای او از کتب فارسی نقل و ترجمه میکرده اند.
داود
[وو] (اِخ) ابن عبدالله حضرمی مکنی به ابومحمد تابعی و محدث است.
داود
( [وو] (اِخ) ابن عبدالملک بن مروان و عبدالملک خلیفهء اموی است (العقد الفرید ج 5 ص 184.
داود
[وو] (اِخ) ابن عزالدین محمد بن روزبهان (خواجه امام الدین) از شیوخ مملکت و بزرگان بلاد بود و قدمی راسخ در معرفت و قدری شامخ در ولایت داشت سماع و روایت حدیث کرد و طبقاتی در سماع احادیث دارد و از شیخ نجم الدین ابی الجناب و شیخ تاج الدین...
داود
[وو] (اِخ) ابن عطاءالمدینی مکنی به ابوسلیمان تابعی است و محدث از ابن خیثم روایت دارد و عبدالاعلی از وی (عیون الاخبار ( ج 2 ص 12.
داود
( [وو] (اِخ) ابن علی الکاتب معاصر هارون الرشید خلیفهء عباسی و از خطباء است (عقد الفرید ج 3 ص 162 و ج 4 ص 184.
داود
[وو] (اِخ) ابن علی بن داود از معاصران مهدی خلیفهء عباسی است و عم وی یعقوب بن داود وزارت خلیفه داشته است (الوزراء و ( الکتاب ص 116.
داود
[وو] (اِخ) ابن علی بن داودبن خلف اصفهانی مکنی به ابوسلیمان فقیه ورع صالح فاضل متوفی به سال 270 ه ق و اول فقیهی است که رای و قیاس را برانداخت و تنها کتاب و سنت را در احکام معتبر شمرد و این مذهبی است از مذاهب فقهی و...
داود
[وو] (اِخ) ابن علی بن رئیس الرؤساء حمامی محدث است.
داود
[وو] (اِخ) ابن علی بن عبدالله بن عباس العباسی عم سفاح خلیفهء عباسی مردی فصیح و خطیب و از بزرگان نهضت ضد خلفای اموی است و پس از استقرار سفاح بر خلافت، ویرا نخست حاکم کوفه کرد و پس از اندک مدتی بحکومت حرمین (مکه و مدینه) و یمن و...
داود
[وو] (اِخ) ابن علیک بن علی رومی حنفی متوفی به سال 715 ه ق او راست: شرح بر طریقه فی الخلاف و الجدل از محمد بن محمد غمدی.
داود
[وو] (اِخ) ابن علیه کندی مکنی به ابوجعفر تابعی است و محدث و شاذان ازو روایت کند.
داود
[وو] (اِخ) ابن عمران اشعری صاحب کوشکی بوده است در حدود قم: حد دوم قم از ناحیت ری تا جوسق داودبن عمران اشعری ( بدو فرسخ از دیر جص که فراپیش قم است (از تاریخ قم ص 26.
داود
[وو] (اِخ) ابن عمر بن ابراهیم الشاذلی الاسکندری از ائمهء راسخین است و بر مذهب مالک تفقه کرد و فنون بسیار حاصل آمدش تصانیف بسیار دارد از تاج الدین بن عطا اخذ طریق تصوف کرد و صحبت او داشته است در معانی و بیان نیز کتابی دارد 733 ه (...
داود
[وو] (اِخ) ابن عمر (شیخ حکیم) متوفی بمکه به سال 1006 ه ق او راست: لطائف المنهاج در طب.