جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بن هارون بن علی بن یحیی بن ابی منصور المنجم. مکنی به ابوالفتح منجم. یاقوت گوید: او یکی از کسانی است که در طرق آداب، راه و رسم پدران خویش سپرد و براهنمائی روش و سیرت آنان بفضائل هر فنی راه یافت. ابوعلی تنوخی در...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بن هبه اللهبن الحسن بن علی الزوال بن محمد بن یعقوب بن حسین بن عبدالله المأمون بن الرشید، معروف به ابن المأمون و اصل زوال در نسبت او زول بوده است بمعنی مرد شجاع و آن در السنه تغییر یافته و زوال شده است. یاقوت...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بن هشیم ملقب به تاج الائمه و مکنی به ابوالعباس مقری مصری. وفات او به سال 445 ه . ق. بود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بن یحیی بن ابی منصور المنجم ابان حسیس(1) بن وریدبن کادبن مهابنداد حساس بن فروخدادبن استادبن مهرحسیس بن یزدجرد مکنی به ابوعیسی. یکی از افاضل خاندان بنومنجم. یاقوت گوید هر یک از پدران و عمان و اهل بیت او را درباب خویش یاد کنیم ان...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی ابوالحسن بن یوسف. رجوع به احمدبن ابی الحسن علی ... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی اخشیدی. مکنی به ابوالفوارس پنجمین و آخرین آل اخشید از 357 ه . ق. تا 358 ه . ق. و او پس از ابوالمسک کافور بحکومت مصر نامزد شد. و رجوع به آل اخشید شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی اسکافی یکی از ممدوحین بحتری و از دودهء سلاطین ایران. رجوع به امثال و حکم ج3 ص1682 س10 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی اصفهانی مکنی به ابوبکر. او راست: اسماء رجال مسلم. وفات وی به سال 428 ه . ق. بود. و مؤلف قاموس الاعلام ذیل ترجمهء احمدبن علی اصفهانی مکنی به ابوبکر و ملقب به ابن فنجویه(1) از مشاهیر محدثین گوید او علامهء زمان خویش و امام...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی اندلسی مکنی به ابوالعباس. او راست: شرح قصیده حرز الامانی در قراآت سبع. وفات او تقریباً در 640 ه . ق. بوده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بادی. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی البتی الکاتب. مکنی به ابوالحسن. هنگامی که القادر بالله در بطیحه اقامت داشت احمدبن علی کاتبی وی میکرد و آنگاه که بخلافت رسید ازجانب خلیفه قادربالله نامه به بهاء الدوله نوشت وی حافظ و قرآن خوان و خوش محاوره و خوش طبع و صاحب نوادر...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بقاعی. او راست شرح الدره السنیهء تألیف علی بن محمد بن ابی بکربن شرف ماردینی.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بونی قرشی. مکنی به ابوالعباس و ملقب به تقی الدین و شرف الدین؛ شیخ طریقت از مردم بونه شهری بافریقیه. وفات 622 ه . ق. و بقولی 630 ه . ق. او راست: کتاب اسرار الحروف و الکمات. کتاب فصول شمس المعارف الکبری فی خواص...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بیهقی مکنی به ابوجعفر معروف به بوجعفرک مقری. رجوع به احمدبن علی بن ابی جعفر محمد ... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی توزی. محدث از مردم تَوز، دهی بفارس.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی بن حسن بن محمد بن صالح العاملی الکفعمی. برادر تقی الدین ابراهیم بن علی. او راست: کتاب زبده البیان فی عمل شهر رمضان. (روضات الجنات ص6 س18).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی جصاص رازی حنفی. مکنی به ابوبکر. متوفی به سال 370 ه . ق. او راست: اختصار اختلاف العلماء طحاوی. شرح الجامع الصغیر محمد بن حسن شیبانی. شرح مختصر طحاوی در فروع حنیفه. شرح ادب القاضی خصاف. شرح الجامع الکبیر محمد بن حسن شیبانی. کتاب جوابات...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی حلوانی مکنی به ابوبکر. او راست: لطائف المعارف.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی معروف به خصافی حنفی و مکنی به ابوبکر. وی یکی از مؤلفین در علم شروط است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن علی. خطیب بغدادی مکنی به ابوبکر. و ملقب بامام السابق و اللاحق و حافظ. رجوع به احمدبن علی بن ثابت بن احمد و به خطیب بغدادی شود.