جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن زین الدین عجمی. اصلاً از نخجوان و مولد او در 1003 ه . ق. به دمشق بوده است. او بجوانی در دمشق تدریس میکرد و گروهی از ایرانیان و اکراد بحلقهء درس او گرد میامدند پس تدریس مدرسهء سالمیه بدو مفوض گردید. وی مردی ادیب و...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن زین الدین عراقی. رجوع به احمد ابوزرعه... شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن زین العابدین بکری. ادیب و شاعر صاحب کتاب روضه المشتاق و بهجه العشاق مولد و منشأ او مصر بود و وفات او به سال 1048 ه . ق. بوده است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سابق قرطبی، طبیب. شاگرد ابن رشد. عالمی فاضل و نیکوعلاج بود و بخدمت ناصر و مستنصر پیوسته و بزمان مستنصر درگذشت.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن الساعاتی بغدادی. رجوع به ابن ساعاتی احمد و رجوع به احمدبن علی بن ثعلب شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سالم. مصری نحوی زاهد مترحل. نزیل دمشق. متوفی به سال 665 ه . ق.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سباء المروزی مکنی به ابوالحسن. او راست: تاریخ مرو و وفات وی به سال 268 ه . ق. بود. رجوع بحبط 1 ص297 و رجوع به احمد ابوالحسن بن سباء... شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سرخسی مکنی به ابوالعباس. او راست: کتاب الطبیخ. و الفرق بین النحو و المنطق. و ابوعلی محمد بن حسین بن حسن بن سهل بن هیثم حکیم را حواشی است بر کتاب او.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سرّق مروزی. اخباری است از مردم مرو.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سروجی قاضی مصر مکنی به ابوالعباس. او راست: الغایه و آن شرح ناتمام هدایهء مرغینانی است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعد ابوالحسین کاتب. یاقوت در معجم الادباء (چ مارگلیوث ج1 ص129 ببعد) آرد: حمزه در زمرهء اهل اصفهان ذکر او آورده و گوید که ابوالحسین احمدبن سعد در ایام القاهربالله بعمل خراج منصوب گردید و در غرهء جمادی الاولی سال 321 ه . ق. به اصفهان...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعد اندرشی صوفی ملقب بشهاب الدّین. او راست: عمده فی مختصر تهذیب الکمال و الاطراف. وفات بسال 750 ه . ق.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعد عثمانی دیباجی، شهاب. او راست: انیس الفرید و جلیس الوحید.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعد عسکری مکنی به ابوالعباس نحوی. او راست: شرح تسهیل ابن مالک و نیز اختصار تهذیب الکمال جمال الدین یوسف وفات او را حاجی خلیفه 750 ه . ق. ذکر کرده است. و رجوع به احمدبن سعد اندرشی (؟) شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعید. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص60، 105، 182، 215، 322).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعیدبن حزم الصدفی الاندلسی المنتجیلی(1) مکنی به ابوعمر. حمیدی ذکر او آورده گوید او به اندلس از جماعتی سماع دارد از جمله محمد بن احمد الزّراد و غیر حمیدی نیز نام او برده اند. او از اندلس ارتحال کرد و از اسحاق بن ابراهیم بن النعمان...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعیدبن حسن شیحی از مردم شیحه دهی بحلب. محدث است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعیدبن شاهین بن علی بن ربیعه البصری مکنی به ابوالعباس. محمد بن اسحاق الندیم در فهرست ذکر او آورده است و گوید: او از اهل ادب است و او راست: کتاب ما قالته العرب و کثر فی افواه العامه. رجوع به فهرست ابن الندیم و معجم...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعیدبن عبدالله مشقی مکنی به ابوالحسن. او مؤدب پسر المعزبالله و از خواص عبدالله بن معتز بود و در بغداد کتب ابن الزبیر را روایت کرد و اسماعیل صفار و جز او از وی روایت کردند. او مردی صدوق است و مرزبانی مرگ وی را در...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن سعیدبن علی قناطری. از مردم قناطر، شهری به اندلس.

با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.