جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن رفاعه. رجوع به احمدبن محمد بن عبدالله بن علی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن الرفعه. رجوع به احمدبن محمد ملقب به نجم الدین...شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن رکن الدین ابی یزیدبن محمد سرابی حنفی ملقب بشیخ شهاب الدین و مشهور به مولانازاده. متولد در عاشورای سال 754 ه . ق. وی پیش از بیست سالگی در بسیاری از علوم اتقان و در تدریس و افادت تقدم یافت و از شهر خویش رحلت کرد...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن رمضان متخلص بوفقی. از شعرای ترک. منشأ او اسلامبول و در جامع وزیر علی پاشاچورللی منصب خطابت داشت و در 1151 ه . ق. درگذشت.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن رمیسه. رجوع به ابوسلیمان شهاب الدین احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن رَوّاع مصری. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن رَوّاغ مصری. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن روح بن ابی بحر. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص288).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن روح اللهبن ناصرالدین انصاری عالم متفنن اصلا از مردم آذربایجان. مولد و منشأ او گنجه یا بردعه و نواحی آن بود. وی پیاده و تنها از موطن خویش به مملکت عثمانی شد و با یکی از ارکان دولت موسوم به فریدون آشنا گردید وی در بسیاری...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ریاح. قاضی بصره بوده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زبیر. رجوع به ابن زبیر ابوالحسین احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زردی. رجوع به احمدبن محمد بن عبداللهالزردی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زرکوب. رجوع به احمدبن ابی الخیر زرکوب... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زهیر ابوخیثمه بن حرب بن شداد نسائی الاصل مکنی به ابوبکر. او از ابونعیم فضل بن دکین و یحیی بن معین و احمدبن حنبل سماع دارد و علم نسب از مصعب بن عبدالله الزبیری فرا گرفت و تاریخ و ایام ناس را از ابوالحسن مدائنی دریافت...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زیدبن سددبن حمیر الاصغر ملقب بذومقار. یکی از ملوک حمیر.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زیدبن محسن بن حسن بن حسن بن انی نمی. شریف مکه. وی در آغاز با برادر خود سعد در تدبیر حجاز دخل میکرد ولیکن او و برادرش معزول و متواری گردیدند و مدتها در اسلامبول بسربردند تا در سال 1095 ه . ق. سلطان عثمانی وی...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زید الحلوانی. از ابوعمروبن العلاء موسوم بزبان و قرائت او روایت دارد و کتاب قراءه ابی عمرو تصنیف اوست. (ابن الندیم).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زید شروطی حنفی مکنی به ابوزید. وی در علم الشروط و السجلات سه کتاب نوشته: کبیر، صغیر و متوسط. و نیز او راست: وثائق. و رجوع به ابوزید احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زین الحبشی. رجوع به علوی حبشی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن زین الدین. رجوع به احمد احسائی شود.