جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اسماء: (تعداد کل: 29)
اسماء
[ اَ ] (اِخ) بنت محمد، خواهر قاضی القضاه نجم الدین بن صصری است. کنیه اش امّمحمد و از مشاهیر محدّثات و زاهدات بود و او از بزرگترین علمای عهد خود استماع احادیث کرد. و کراراً بحج بیت الله رفت. مولد وی سال 638 ه . ق. و وفات 733...
اسماء
[اَ] (اِخ) بنت مخربه. صحابیه است.
اسماء
[اَ] (اِخ) بنت موسی الصنجاعی. از زنان فاضله، از مردم یمن، از اهل زبید. وی تفسیر و کتب حدیث میخواند و زنان را مجلس میگفت و ادب می آموخت و در زبید درگذشت. (الاعلام زرکلی ج1 ص102، از النور السافر نسخهء خطی).
اسماء
[اَ] (اِخ) نام بنت موسی الکاظم (ع) است. (تاریخ گزیده چ براون ج1 ص457).
اسماء
[اَ] (اِخ) نام بنت نعمان بن ابی الجون کندی. از زنان مشهور عرب، از جهت شرف و جمال. نسب وی بآکل المرار ملک کنده میرسد. مقام اهل او در نجد بود و او با پدر خویش نزد پیغمبر بمدینه شد و پدر وی را بر پیغمبر عرضه داشت و رسول...
اسماء
[اَ] (اِخ) بنت یزید. دختر یزیدبن سکن اشهلی. یکی از اصحاب و انصار، کنیهء وی ام سلمه است و یکی از فصحای صحابیات است و از جانب جمعی از زنان عصر خویش بسمت نماینده بحضور حضرت رسالت رسید و بجهت ایراد نطقی غرا مظهر تقدیر و تحسین آن حضرت شد....
اسماء
[اَ] (اِخ) ترک وی با جمعی لشکریان قاهر خلیفه را در اواسط جمادی الاول سنهء اثنی و عشرین و ثلثمائه (322 ه . ق.) خلع کردند و میل کشیدند. (تاریخ گزیده چ براون ج1 ص344).
اسماء
[اَ] (اِخ) ابن عمید. جعفربن سلمان و سعیدبن عامر از وی راجع به عمر بن عبدالعزیز مطالبی نقل کرده اند. (سیره عمر بن عبدالعزیز چ مصر 1331ه . ق. ص73 و 117). و ظاهراً کنیهء وی ابوالفضل بوده است. رجوع بابوالفضل اسماء شود.
اسماء
[اَ] (اِخ) ذات النطاقین. رجوع باسماء بنت ابی بکر و ذات النطاقین شود.