جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حسین: (تعداد کل: 333)
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن محمود زیدانی. رجوع به حسین زیدانی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن محمود نقیب. رجوع به حسین نقیب شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مخلد. مهردار متوکل عباسی بود که اموال بختیشوع طبیب را پس از مصادره مهر و موم کرد. (از عیون الانباء ج1 ص141) (اخبار الحکماء قفطی ص103 و 104). رجوع به ابن مخلد حسن شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن المدرس. رجوع به حسین توقانی بن عبدالله شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مرتضی یزدی. رجوع به حسین یزدی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مساعدبن حسن بن مخزوم بن ابوالقاسم حسینی حائری. او راست: «تحفه الابرار فی مناقب الائمه» که کفعمی و مجلسی از آن نقل کنند. و صاحب ذریعه نسخه ای از عمده الطالب بخط او دیده که در 893 ه . ق. نوشته و تا 917 ه ....
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مسعود بغوی. رجوع به حسین بغوی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مسعودبن محمد ملقب به محیی الدین و مکنی به ابومحمد بوده است.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مصطفی آیدینی. رجوع به حسین قره تپه لی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مصطفی بن عبدالرحمان. رجوع به حسین حصنی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مصطفی بن عوده. رجوع به حسین عوده شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مصعب بن مسلم بجلی کوفی. کتاب حدیث دارد. (ذریعه ج6 ص325). و رجوع به تاریخ بیهقی ص134 و الوزراء و الکتاب ص238 شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مطر جزائری معاصر شیخ حر عاملی بود و او ترجمهء احوال وی را در امل آلامل و نجوم السماء ص143 آورده است. تفسیر قرآن دارد. (ذریعه ج4 ص248).
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مطیر اسدی بن مکمل مولای بنی اسد. احوال او در معجم الادباء ج4 ص97 و الموشح ص230 و زرکلی و البیان و التبین جاحظ ج2 ص139 آمده است و در فهرست ابن الندیم گوید: اشعار وی نزدیک صد ورقه است.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن معن قسطنطینی امیر دروزی. متوفی به استانبول 1109 ه . ق. / 1697 م. او راست: «کتاب التمییز». (هدیه العارفین ج1 ص324) (ایضاح المکنون) (فهرست دارالکتب).
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن معین الدین یزدی. رجوع به حسین میبدی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مفلح بن حسن بحرینی. رجوع به حسین صیمری شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن مقله جد ابوعلی محمد بن مقله است. رجوع به ابن مقله شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن منصور. رجوع به حسین حلاج و حسین بایقرا شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن منصور. او راست: کتاب الحاوی. که آن را به رکن الدین محمد بن علی جرجانی نیز نسبت داده اند. (ذریعه ج6 ص234).