جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) (بک) ندی. وی معلم موالید الثلاثه در مدرسه الطنیهء مصر و معلم فنّ زراعت در مدارس الحربیه بود. او راست: الاَیات البینات فی علم النباتات، طبع بولاق بسال 1283 ه . ق. و الاقوال المرضیه فی علم طبقات الارضیه و آن جزء سوم از تاریخ طبیعی است،...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نراقی و او احمدبن مهدی بن ابی ذر کاشانی نراقی متخلص به صفائی است. وی بحری مواج و استادی ماهر و عماد اکابر و ادیب و شاعر و از اکابر دین و عظماء مجتهدین و جامع اکثر علوم و خصوصاً اصول و فقه و ریاضی و نجوم...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نسائی. رجوع به احمدبن زهیر ابوخیثمه... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نسائی. رجوع به احمدبن شعیب و رجوع به نسائی و معجم المطبوعات شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) (افندی) نسیم. شاعر حزب الوطنی. او راست: دیوان احمد نسیم دو جزء. طبع مطبعه الاصلاح بسال 1326ه . ق. /1908م. و وطنیات احمد نسیم و آن شامل مقالاتی است که در جریده اللواء و الصاعقه و مصر الفتاه و غیر آن منتشر شده بود، در دو جزء،...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نصرالدوله. رجوع به احمدبن مروان و نصرالدوله ابونصر شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نصره الدین. رجوع به احمدبن یوسف شاه الب ارغون... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نصیبی. رجوع به احمدبن مبارک نصیبی و روضات ص84 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نطاحه. رجوع به احمدبن اسماعیل نطاحه شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نظام الدین. رجوع به احمدبن داود... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نظام الدین (امیر...). رجوع به احمد سهیلی (شیخ...) شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نظام الدین. رجوع به احمد طبسی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نظام الدین. رجوع به احمد گیلانی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نظام الدین. رجوع به احمد مهیلی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) (سید...) نظام الدین. مؤلف حبیب السیر آرد (ج2 ص221): میرزا محمد [ بن بایسنقر ] مقرون بعز و ناز بشیراز درآمد و از اشراف آن ولایت سید نظام الدین احمد را بنابر استدعاء میرزا عبدالله باصطخر فرستاد.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) (سلطان سید...) نظام الدین بن امیر خاوندشاه. مؤلف حبیب السیر آرد (ج2 ص268): [ از سوی بدیع الزمان میرزا تیموری در استرآباد ] مهم صدارت و پیشوائی جمهور ارباب عمایم بدستور معهود بسید نظام الدین سلطان احمدبن امیر خاوندشاه مفوض گشت.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) (سیدی...) نظام الدین (امیر...). مؤلف حبیب السیر آرد (ج2 ص393): امیر نظام الدین سیدی احمد و سید میرک، دو جوان پسندیده خصال حمیده فعال اند بکمال صلاح و تقوی موصوف و بصفت علم و فطانت معروف، پدر بزرگوار ایشان امیر خصال الدین محمد است برادر اعیانی حضرت...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نظام الدین (امیر...). رجوع به احمدبن علی (امیر...) فارسی برلاس شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نظام الدین بن ابراهیم بن سلام اللهبن عمادالدین مسعودبن صدرالدین محمد بن غیاث الدین منصور شیرازی حسنی ملقب بسلطان الحکما و سیدالعلماء. او در ایران شهرت عظیم و مکانتی بزرگ داشت. وی را مؤلفات بسیار است از آن جمله اثبات واجب در سه نسخه کبیر و صغیر...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) نظام الدین بن امیر خاوندشاه. رجوع به احمد (سلطان سید...) نظام الدین... شود.