جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اسحاق: (تعداد کل: 403)

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن موسی العباسی. وی از قبل مأمون عباسی بقتال محمد بن جعفر الصادق (ع) اقبال کرد و او را بگرفت و نزد مأمون برد و مأمون محمد را در خراسان معزز و مکرم نگاه داشت. (حبیب السیر ج 1 جزو 1 ص 28 و 92).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن موسی الهادی بن المهدی. ذکر او در عقد الفرید چ محمد سعید العریان ج 5 ص 394 آمده.

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن موهوب بن احمدبن محمد بن الخضر الجوالیقی مکنی به ابی طاهر. او برادر اسماعیل است و در یازدهم ماه رجب سنهء 575 ه . ق. درگذشته است و به باب الحرب، جوار پدر و برادر خود مدفون گردیده. از ابوالقاسم بن الحصین و پدرش، و جز آنان...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن مهران بن عبدالرحمن مولی قریش، پدر یعقوب بن ابی یعقوب و بقولی اسحاق بن ابراهیم. وی از ابن مهدی و یحیی القطان و غندر و عبدالوهاب الثقفی روایت دارد و ابومسعود و سمویه و پسر او یعقوب از وی روایت دارند. (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن میر احمد، ملقب به خواجه شهاب الدین. رجوع به اسحاق بن احمد خوافی شود.

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن النابتی. رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن احمدبن عبدالله... شود.

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن نُجَیْح. ابن قتیبه ذکر او آورده است. رجوع به عیون الاخبار چ قاهره ج 1 ص 2 شود.

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن نصیر. مکنی به ابی ابراهیم. مشاق و کیمیاگر و به تلویحات و ساختن شیشه دانا بوده. او راست: کتاب التلاویح و سیول الزجاج. کتاب صناعه الدر الثمین. (ابن الندیم).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن نصیر کاتب بغدادی. مکنی به ابی یعقوب. او بدیوان مصر، بعد از محمد بن عبدالله بن عبدکان، کاتب رسائل بود. ابن زولاق گوید وفات او در سنهء 297 ه . ق. است. و همو گوید که ابوجعفر محمد بن عبدالله بن عبدکان از روزگار احمدبن طولون عهده...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن نوح شامی. شیخ طوسی در رجال خود وی را در عداد اصحاب باقر (ع) شمرده است. (تنقیح المقال ج 1 ص 122).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن واصل ضبی. شیخ طوسی او را در عداد اصحاب باقر (ع) شمرده است. (تنقیح المقال ج 1 ص 22).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن وهب. محدث است. رجوع بکتاب المصاحف چ مصر 1355 ه . ق. ص 33 و 138 و 154 و 174 و 175 شود.

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن وهب. از مردم طُهُرْمُس قریه ای به مصر از اعمال جیزه. محدث است و دارقطنی گوید کذّاب است. (تاج العروس: طهرمس).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن وهب علاف واسطی. مقدسی گوید: از عمروبن یونس یمامی روایت دارد، و بخاری از وی روایت کند - انتهی. و بنابراین شاید از عامه باشد. لیکن شیخ صدوق ابن بابویه در باب دعواهائی که بدون داشتن بینه پذیرفته است روایتی از او آورده است. (تنقیح المقال ج...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن هادی خلیفهء عباسی. رجوع بعیون الانباء ج 1 ص 154 شود.

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن هلال. صدوق بن بابویه در آخر باب معرفه الکبائر از کتاب من لایحضره الفقیه روایتی از ابن ابی عمیر از اسحاق بن هلال از امام صادق (ع) آورده است. (تنقیح المقال ج 1 ص 122).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن هیثم کوفی. شیخ طوسی در رجال خود او را از اصحاب صادق (ع) شمرده است و ظاهراً امامی باشد. (تنقیح المقال ج 1 ص 122).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن یحیی. ابن قتیبه و ابن عبدربه ذکر او آورده اند . رجوع بعیون الاخبار چ مصر ج 1 ص 305 و عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 1 ص 50 و 211 شود.

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن یحیی. یکی از امرای بنی عباس. اجداد وی از مردم اطراف سمرقند و بجسارت و دلاوری گوی سبقت از همگنان ربوده بودند و او بعلما و دانشمندان علاقه و احترام خاص داشت و مدبر و عادل و رئوف بود و در عهد مأمون و پس از وی...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن یحیی بن شریح(1) کاتب نصرانی مکنی به ابی الحسین. ابن ندیم نام او آرد و گوید: وی را در کار دواوین و خراج و مناظرهء عمال و نجوم معرفت تام است. مولد او ماه شعبان سنهء 300 ه . ق. و هم اکنون در قید حیات باشد....

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.