اسحاق
[اِ] (اِخ) ابن یحیی. یکی از امرای بنی عباس. اجداد وی از مردم اطراف سمرقند و بجسارت و دلاوری گوی سبقت از همگنان ربوده بودند و او بعلما و دانشمندان علاقه و احترام خاص داشت و مدبر و عادل و رئوف بود و در عهد مأمون و پس از وی در زمان معتصم مدت مدیدی ولایت دمشق داشت و در قضیهء اقرار و اعتراف اجباری بخلق قرآن مأموریت خود را مانند پیشینیان خویش بخشونت بموقع اجرا نمیگذاشت و بر مردم و علما سخت گیریهای ناروا روا نمیداشت و در باب طرد و تبعید علویان از خطهء مصر آنگاه که والی آنجا بود باز شیوهء مرضیهء خود را از دست نداد و با رفق و ملایمت آن مهم بانجام رسانید. (قاموس الاعلام ترکی).