جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه محمد: (تعداد کل: 694)
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به ابوبکر محمد بن حسن و ابوبکر زبیدی محمد بن حسن و محمد بن حسن بن عبدالله و الاعلام زرکلی ج3 ص883 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به ابوبکر نقاش محمد بن حسن... و وفیات الاعیان چ بیروت ج4 صص298-299 و الاعلام زرکلی ج3 ص883 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به ابوجعفر طوسی محمد بن حسن... و الاعلام زرکلی ج3 ص884 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به ابوعبدالله محمد بن حسن... استرآبادی معروف به ختنی فقیه شافعی و وفیات الاعیان ج4 ص203 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به ابوعلی حاتمی محمد بن حسن بن مظفر... و محمد بن حسن بن مظفر... و الاعلام زرکلی ج3 ص883 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به اصولی محمد بن حسن بن... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به باباافضل محمد بن حسن مرقی کاشانی شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به حرعاملی محمد بن حسن (یا حسین) و الاعلام زرکلی ج3 ص890 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به شیبانی محمد بن الحسن... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... رجوع به نواجی محمد بن حسن... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن بن دریدبن عتاهیه. رجوع به ابن درید ابوبکر... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن بن دینار احول، مکنی به ابوالعباس دانشمند و عالم به علم درایت و روایت. وی شرح حال و اشعار یکصد و بیست شاعر را گرد آورده است. او را در طبقه مبرد و ثعلب قرار داده اند. وراق حنین بن اسحاق بود. ابن الندیم...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن بن عبدالله بن مذحج بن محمد بن عبدالله بن بشر زبیدی اشبیلی نزیل قرطبه، مکنی به ابی بکر. در علم نحو و حفظ لغت یگانهء عصر بود. او را کتابهاست که بر وفور دانش وی دلالت کند از آنهاست کتاب طبقات النحویین و اللغویین...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن بن محمد بن بزرگ امید ملقب به علاءالدین ششمین از ملوک اسماعیلیه. (یادداشت مؤلف). رجوع به علاءالدین ملحد و جامع التواریخ (بخش اسماعیلیه چ دبیرسیاقی صص110 - 134) شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن بن مظفر کاتب لغوی بغدادی، معروف به حاتمی و مکنی به ابوعلی از مشاهیر ادباست. رجوع به ابوعلی محمد بن حسن بن مظفر و معجم الادباء ج 18 ص154 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن بن مقسم. رجوع به ابن مقسم محمد... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن ختلی، مکنی به ابوالفضل. رجوع به ابوالفضل محمدبن... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن... شیبانی فقیه، مکنی به ابوعبدالله واسطی مولی بنی شیبان. رجوع به شیبانی محمد بن حسن و رجوع به روضات الجنات ص555 و کشف الظنون و الاعلام زرکلی و صفدی در فوات الوفیات و ترجمهء طبری بلعمی شود(1).
(1) - تذکر: در لغت نامه ذیل شیبانی...
(1) - تذکر: در لغت نامه ذیل شیبانی...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن طوسی، مکنی به ابوجعفر... رجوع به ابوجعفر طوسی... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن حسن عسکری بن علی هادی بن محمد جواد، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به مهدی منتظر، صاحب الزمان، امام زمان، رجوع به مهدی و نیز رجوع به خاندان نوبختی و کتاب الغیبه طوسی ص167، 275 و غیبت صغری و غیبت کبری و وفیات الاعیان ج2...