مشابهت
(1) [مُ بِ / بَ هَ] (از ع، اِمص)مانندگی. شباهت. همشکلی. مقابلهء چیزهای برابر و مانند هم. (از ناظم الاطباء). شباهت. همانندی با کسی یا چیزی. تشابه. شباهت. مانستن. مشاکلت. مضارعت. مضاهات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مشابهت میان خالق و مخلوق بیش از این چگونه باشد. (جامع الحکمتین ناصرخسرو). گفتا: شنیدم که شتر را به سخره میگیرند. گفت: ای سفیه! آخر شتر را با تو چه مناسبت است و تو را بدو چه مشابهت. (گلستان). و رجوع به مدخل بعد شود.
(1) - رسم الخط فارسی از مُشابَهه عربی است و در فارسی اغلب به کسر «ب» تلفظ می شود.
(1) - رسم الخط فارسی از مُشابَهه عربی است و در فارسی اغلب به کسر «ب» تلفظ می شود.