مسدد
[مُ سَدْ دَ] (ع ص) نعت مفعولی از تسدید. رجوع به تسدید شود. || راست و درست و استوار. (منتهی الارب). مُقوَّم. (اقرب الموارد). راست و درست گردانیده.
- رأی مسدد؛ اندیشهء محکم و استوار :
فاعل فعل تمام و قول مصدق
والی عزم درست و رای مسدد.منوچهری.
|| مرد راستکار راست گفتار. (منتهی الارب). شخص توفیق یافته و به صواب در گفتار و کردار ارشاد شده. (از اقرب الموارد).
- رأی مسدد؛ اندیشهء محکم و استوار :
فاعل فعل تمام و قول مصدق
والی عزم درست و رای مسدد.منوچهری.
|| مرد راستکار راست گفتار. (منتهی الارب). شخص توفیق یافته و به صواب در گفتار و کردار ارشاد شده. (از اقرب الموارد).