ثرب
[ثَ] (ع اِ) (معرب چربی و چربو) چادرپیه(1) و آن آستر و بطانهء صفاق و ابره و ظهارهء معده باشد. و آن پیه رقیقی است که معده و امعاء را فرا گرفته است و از فم معده تا معی قولون بکشد. و صاحب غیاث اللغات گوید: در حدودالامراض بفتحتین است. || خاقانی آنرا بمعنی غش مشک آورده است یعنی ناک :
خوش نفسی نیست بی گرانی کامروز
نافهء بی ثرب در تتار نیابی.
ج، ثروب، أثرب. جج، أثارب.
(1) - Epiploon tablier Epiploique.
خوش نفسی نیست بی گرانی کامروز
نافهء بی ثرب در تتار نیابی.
ج، ثروب، أثرب. جج، أثارب.
(1) - Epiploon tablier Epiploique.