تیزچنگ

معنی تیزچنگ
[چَ] (ص مرکب) دلاور و بهادر و کسی که چیزی را به جلدی و چابکی اخذ کند. (ناظم الاطباء). قوی پنجه. که دست و پنجهء سخت نیرومند دارد. نیرومند. زورمند. چابک :
که داری از ایرانیان تیزچنگ
که پیش من آید بدین دشت جنگ.
فردوسی.
به پیش اندرون رستم تیزچنگ
پس پشت شاه و سواران جنگ.فردوسی.
یکی لشکر آمد پس ما به جنگ
چو کلباد و نستیهن تیزچنگ.فردوسی.
گرش صدهزارند گردان جنگ
همه درگه جنگ و کین تیزچنگ.
اسدی (گرشاسب نامه).
مرا با شهنشاه از این نیست چنگ
به جنگم توئی آمده تیزچنگ.
اسدی (گرشاسب نامه).
چنان سخت بازو شد و تیزچنگ
که با جنگجویان طلب کرد جنگ.(بوستان).
فکر کفن کنید که آن ترک تیزچنگ
تیغی چنان رساند که از استخوان گذشت.
بابافغانی (از آنندراج).
|| تیزناخن. با چنگالی سخت فرورونده و تند :
چه پرهیزی از تیزچنگ اژدها
که گرز آهنی زو نیابی رها.فردوسی.
چنین گفت با بچه جنگی پلنگ
که ای پرهنر بچهء تیزچنگ.فردوسی.
به دریا نهنگ و به هامون پلنگ
همان شیر جنگ آور تیزچنگ.فردوسی.
ابیات خر سر است شترگربه زآنکه هست
نشخوارزن چو اشتر و چون گربه تیزچنگ.
سوزنی.
وحشی تیزچنگ خشم آلود
کز دم آتشین برآرد دود.نظامی.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.