توقیعی
[تَ / تُو] (ص نسبی) منسوب به توقیع. دارای نشان و صحهء پادشاه یا رئیس. نامه یا فرمانی مؤکد و نافذ با مهر و صحهء سلطان یا رئیس : جهانی در هوا و طاعت ما بیارامیده و نامهء توقیعی رفته است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 77). از هرات، نامهء توقیعی رفته بود با کسان بوسهل زوزنی تا خواجه احمد حسن به درگاه آید. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 144). خواجه نامهء توقیعی سلطانی فرستاد با سه خیلتاش تا علی رغم قاضی، تلک را به درگاه آورند. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 414).