توقیعات
[تَ] (ع اِ) جِ توقیع. (ناظم الاطباء) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). وضایع، چنانکه توقیعات نوشیروان یا کسری، وضایع او. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) :
عدل او نوشیروان گشته ست کاندر وصف او
بیتهای شعر و توقیعات نوشروان بود.
عنصری (یادداشت ایضاً).
بخواندم پاک توقیعات کسری
بخواندم عهد کیکاووس و نوذر.
ناصرخسرو.
توقیعات او در اقطار جهان چون سوائر امثال و شوارد اشعار منتشر شد. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 367). رجوع به توقیع شود.
عدل او نوشیروان گشته ست کاندر وصف او
بیتهای شعر و توقیعات نوشروان بود.
عنصری (یادداشت ایضاً).
بخواندم پاک توقیعات کسری
بخواندم عهد کیکاووس و نوذر.
ناصرخسرو.
توقیعات او در اقطار جهان چون سوائر امثال و شوارد اشعار منتشر شد. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 367). رجوع به توقیع شود.