تور
[تَ] (ع مص) جاری و روان شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) میانجی میان قوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پیام آورندهء میان دلدادگان. (از اقرب الموارد). رجوع به توره شود. || (اِ) ظرفی است که بدان آب خورند و دست و روی شویند (مذکر است). (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ظرف کوچک: و کان یتوضأ بالتور. (از اقرب الموارد). طست و تور و طاجن فارسی معرب است. (از المعرب جوالیقی ص 86 و 221). || طبق شمع. ج، اتوار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شمعدان. (دزی ج 1 ص 154).
ایجاد فرم پرداخت کاربردی با پشتیبانی از چندین درگاه بانکی؛ مناسب برای کسبوکارهای خدماتی و فروش اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول
