توالت
[لِ] (فرانسوی، اِ)(1) بزک. چاسان فاسان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). این کلمه چندی است که در زبان فارسی متداول شده و با کردن صرف شود. و رجوع به بزک و آرایش شود. - اسباب توالت؛ وسائل آرایش. وسایل بزک از قبیل: پودر، ماتیک، سرخاب، سفیداب، ریمل، مداد ابرو، کرم و جز اینها. -جعبهء توالت؛ جعبه ای که وسائل و لوازم آرایش و بزک را در آن می گذارند. - میز توالت؛ میزی به نسبت کوچک و ظریف با آیینه ای متناسب و محفظه های مخصوص برای قرار دادن اسباب و وسائل بزک و آرایش. || مبال. مبرز. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). محل رفع نیاز. آبریزگاه. مستراح(2). جایی که در آن قضای حاجت کنند. (1) - Toilette.
. (فرانسوی) (2) - Cabinet d´aisances
. (فرانسوی) (2) - Cabinet d´aisances