تنگیاب

معنی تنگیاب
[تَنْگْ] (ن مف مرکب) آنچه به دشواری بدست آید و عزیزالوجود باشد. (برهان) (از ناظم الاطباء). هرچه به دشواری تمامتر دست دهد و فراخ نبود. (شرفنامهء منیری). آنچه به دشواری بدست آید و دیر یافته شود، و آنرا دیریاب نیز گفته اند. (آنندراج) (انجمن آرا). کمیاب. (ناظم الاطباء) : وین عجایبتر که چون این هشت با من یار کرد هشت چیز از من ببرد و هشت چیز تنگیاب. فرخی. اگر ز(1) حرمت آن دست و آن عنانستی وگرنه عزت آن پای و آن رکابستی چو از غرور(2) اثر ظلم برفزونستی چو کیمیا به جهان عدل تنگیابستی. ادیب صابر. حال من در هجر او چون زلف او شد تیره فام صبر من در عشق او چون وصل او شد تنگیاب. ادیب صابر. صاحب ستران همه، بانگ بر ایشان زدند کاین حرم کبریاست، بار بود تنگیاب. خاقانی. خاقانیا وفا مطلب زَاهل عصر از آنک در تنگنای دهر وفا تنگیاب شد.خاقانی. سپاهی عزب پیشه و تنگیاب(3) چو دیدند رویی چنان بی نقاب.نظامی. در عشق که وصل تنگیابست شادی به خیال یا به خوابست.نظامی. به آسانی نیابی سرّ این کار که کاری سخت و سرّی تنگیاب است. عطار. خاک پایت گر به جانی دست دادی، جان فراخ بود الحق، لیک بودی خاک پایت تنگیاب. ؟ (از شرفنامهء منیری). رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود. (1) - ظ: اگرنه... (2) - ظ: چو ارغنون. (3) - ظ. در این بیت وصف بمعنی فاعلی آن بکار رفته یعنی آنکه به سختی و دشواری چیزی را بدست آرد.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.