تنقل
[تَ نَقْ قُ] (ع مص) از جای به جای شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بسیار برگشتن. (منتهی الارب) (آنندراج). بسیار نقل و تحویل گردیدن. (ناظم الاطباء). تحول از مکانی به مکانی دیگر، و قیل اکثر الانتقال. (از اقرب الموارد). || چیزی را نُقل کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). چیزی را نُقل شراب گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). خوردن چیزی را پس از آشامیدن شراب. || (اِ) هر چیزی که بطور مزه گاه گاه خورند مانند آجیل و حلوا و جز آن و گاگا و لب چرا نیز گویند. (ناظم الاطباء).