تنزیه
[تَ] (ع مص) دور کردن. (تاج المصادر بیهقی). دور گردانیدن. (زوزنی). دور داشتن خود را از زشتی و بدی و پرهیز کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دور کردن و پاک کردن از چیزهای زشت. (غیاث اللغات) (آنندراج). پاکی و طهارت و تقدیس و پارسایی و پاکدامنی و دوری از عیب. (ناظم الاطباء) :
بنموده به سر نمای تنزیه
حسنت چو عروس چرخ زیور.ناصرخسرو.
|| به دوری صفت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || عبارت است از دور بودن خدای تعالی از اوصاف بشر. (از تعریفات جرجانی).
- اهل تنزیه؛ جماعتی از مسلمین که مخالف فرقهء مشبهه و مجسمه می باشند. در خاندان نوبختی آرد:... فرقهء مزبور که مشبهه و مجسمه خوانده شدند مورد اعتراض عامهء مسلمین و ارباب نظر و استدلال قرار گرفتند، چه این جماعت مخالف می گفتند که خداوند در هیچیک از صفات خود به بندگان شباهت ندارد و هر صفتی که در خداوند موجود است با همان صفت در انسان مخالف است. مث علم و قدرت و ارادهء الهی بکلی با علم و قدرت و ارادهء بشری تفاوت دارد. این جماعت اخیر را اهل تنزیه می گویند. (خاندان نوبختی تألیف اقبال ص40).
بنموده به سر نمای تنزیه
حسنت چو عروس چرخ زیور.ناصرخسرو.
|| به دوری صفت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || عبارت است از دور بودن خدای تعالی از اوصاف بشر. (از تعریفات جرجانی).
- اهل تنزیه؛ جماعتی از مسلمین که مخالف فرقهء مشبهه و مجسمه می باشند. در خاندان نوبختی آرد:... فرقهء مزبور که مشبهه و مجسمه خوانده شدند مورد اعتراض عامهء مسلمین و ارباب نظر و استدلال قرار گرفتند، چه این جماعت مخالف می گفتند که خداوند در هیچیک از صفات خود به بندگان شباهت ندارد و هر صفتی که در خداوند موجود است با همان صفت در انسان مخالف است. مث علم و قدرت و ارادهء الهی بکلی با علم و قدرت و ارادهء بشری تفاوت دارد. این جماعت اخیر را اهل تنزیه می گویند. (خاندان نوبختی تألیف اقبال ص40).