تملیک
[تَ] (ع مص) مالک گردانیدن کسی را بر مالی یا چیزی. (غیاث اللغات) (از اقرب الموارد). ملک گردانیدن چیزی، کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || پادشاه گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). پادشاه کردن. || خمیر نیکو و سخت ساختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خشک کردن و سخت نمودن چوب را به آفتاب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || ازدواج کردن با زن. (از اقرب الموارد). || (اِ) تصرف و مالکیت. (ناظم الاطباء).