تلخیص
[تَ] (ع مص) بیان کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بیان کردن و شرح دادن و تقریب کلام و خلاصه کردن آن. یقال: لخصت القول؛ ای اقتصرت فیه و اختصرت منهُ مایحتاج الیه. (از اقرب الموارد). خلاصه کردن. (آنندراج). || خلاصهء چیزی را گرفتن: لخص الشی ء، خلصهُ؛ ای اخذ خلاصتهُ. (از اقرب الموارد). || پیدا و روشن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || ویژه و بی آمیغ گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پاک و صاف کردن. (آنندراج).