تکفین
[تَ] (ع مص) کفن کردن. (زوزنی) (دهار). کفن پوشانیدن مرده را و کفن ساختن جهت آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کفن پوشانیدن مرده را. (غیاث اللغات) (از اقرب الموارد). کفن کردن مرده را. (ناظم الاطباء) : کس به غسل و تکفین و تدفین ایشان فرا نمی رسید. (ترجمهء تاریخ یمینی). یک روز از ایام این محنت چهارصد کس مرده از شوارع شهر به دارالمرضی نقل کردند تا به تکفین و تدفین ایشان قیام نمایم. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص330).