تفریق

معنی تفریق
[تَ] (ع مص) پراکنده کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (آنندراج). پراکنده شدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). پراکنده و جداجدا کردن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جدایی و جداکردگی. (ناظم الاطباء) : ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعاً لست منهم فی شی ء انما امرهم الی الله... (قرآن 6 / 159). قال یابن اُمّ لاتأخذ بلحیتی و لابرأسی انی خشیتُ اَن تقول فرقت بین بنی اسرائیل و لم ترقب قولی. (قرآن 20 / 94). در جملهء موجودات یک خانه بود بزرگ از سیم ساخته که جمع و تفریق و طی و نشر و حط و نصب آن آسان بودی. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص304).
فرش و سقف و قبله اش آراستند
لیک تفریق جماعت خواستند.(مثنوی).
بیزاری دوستان دمساز
تفریق میان جسم و جانست.سعدی.
دست فلک آن روز چنان آتش تفریق
در خرمن ما زد که چو گندم بطپیدیم.
سعدی.
|| ترسانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به تفاریق گرفتن حق خود را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فریقه خورانیدن نفساء را. (از اقرب الموارد). || (اِ) مدت و فاصله. || جزء علیحده و ممتاز. ج، تفاریق. || (اصطلاح حساب) بیرون کردن احاد عدد کوچکتر را از احاد عدد بزرگتر تا باقیمانده معلوم گردد. (ناظم الاطباء). بیرون کردن شماری خرد از شماری کلان، چون سه را از پنج تفریق کنیم دو بر جای ماند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || (اصطلاح بدیع) در نزد علمای علم بدیع چنان است که دو چیز را در یک معنی وارد سازند و بین جهت ورود آن دو فرق نهند و «طیبی» این آیه را از مصادیق آن دانسته است : الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی... (قرآن 39 / 42).
که جمع کرده است دو نوع نفس را در حکم درگذشتن سپس بین جهت ورود آن دو در درگذشتن فرق نهاده به امساک و ارسال یعنی خدای تعالی می میراند نفوسی را که قبض شوند و نفوسی را که قبص نشده اند و امساک را بر اول و ارسال را بر دوم حمل کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). وطواط در ذیل «تفریق تنها» آرد: این صفت چنان بود که شاعر در بیت میان دو چیز جدایی افکند بی آنکه جمع کرده باشد. مثالش از شعر تازی مراست:
مانوال الغمام وقت ربیع
کنوال الامیر یوم سخاء
فنوال الامیر بدرهُ عین
و نوال الغمام قطره ماء.
هم از اول بیت جدایی افکنده ام میان عطای ابر و عطای ممدوح باز آن جدایی شرح داده ام. مثال دیگر از شعر پارسی خسروی راست:
ابر چون تو کی است نیسانی
زر کی بارد ابر نیسانا.
او نیز اول در بیت جدایی افکنده است میان ابر و ممدوح پس شرح داده. و در ذیل «بیان جمع با تفریق» آرد: این صنعت چنان باشد که شاعر دو چیز جمع کند در تشبیه بیک چیز. باز میان ایشان جدایی افکند بدو صفت متغایر. مثالش از شعر تازی مراست:
فوجهک کالنار فی ضوئها
وقلبی کالنار فی حرها.
در این بیت جمع کرده ام میان روی معشوق و دل خویش در مانندگی به آتش و باز تفریق کرده ام به روشنایی و سوزانی:
من و تو هر دو از گل زردیم
چه من از رنگم و تو از بویی.
در این بیت جمع کرده است میان خویش و معشوق به بودن گل زرد و تفریق کرده است به رنگ و به بوی. و در «بیان جمع با تفریق و تقسیم» آرد: جمع این هر سه حال بسی مشکل است و من هیچ نظم ندیدم که این هر سه حال را جامع بود مگر شعر یکی از شعرا، دو بیت پارسی و این است:
آنچه ترا بند کرد بنده ت را نیز
بندی کرده است، نه پدید، چه پنهان
بند تو از آهن است و بند من از غم
بند تو برپای و بند بنده ت بر جان.
در این بیت نخست جمع کرده است شاعر میان معشوق و میان خویشتن به بند کرده شدن. باز آن بند کرده شدن را تفریق کرده به پیدایی و پنهانی و باز در بیت دوم تقسیم کرده که هر بند بر کجا و چگونه است: (حدایق السحر چ اقبال صص75-77). رجوع به ترجمان البلاغه چ آتش صص64-72 و نفایس الفنون قسم اول در علوم اواخر ص41 شود.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.