تعمیر
[تَ] (ع مص) زندگانی دادن. (زوزنی) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (آنندراج). زندگانی دراز دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): لعمری لئن عمرتم السجن خالداً؛ ای ادمتم سجنهُ کانهم جعلوا خالداً للسجن عمری. (اقرب الموارد). || تا دیر داشتن کسی را خدای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). باقی گذاشتن کسی را خدای. (از اقرب الموارد). || به بقای دراز موصوف کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به عمر دراز متصف گشتن یا کردن. (آنندراج). || بقای دراز خواستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عمر دراز خواستن. (آنندراج). و تقول: اعمّرک الله ان تفعل تحلفه بالله و تسئل الله بطول عمره. (منتهی الارب). || اندازه کردن برای نفس خود حدی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تقدیر کردن مقدار محدودی از عمر برای نفس خود. (از اقرب الموارد). || به عمری دادن کسی را چیزی. || عمّرک الله کذا اصله عمرتک الله تعمیراً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || نیکو بافتن و نیکو ریسیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نیکو بافتن جامه و نیکو رشتن. (ناظم الاطباء). || سوگند دادن کسی را. || تعمیر المسجد؛ ذکر کردن خدای در مسجد و درس دادن علم را در آن و بازداشتن خود را از کلام دنیا. || پاک داشتن و روشن کردن بچراغ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || معمور داشتن خدای به جای کسی را: عمّر الله بک منزلک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرمت کردن شکسته را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مرمت بنای شکسته. (ناظم الاطباء). آباد ساختن، با لفظ کردن مستعمل. (آنندراج). تعمیر که معمولاً بمعنی اصلاح و درست کردن استعمال میشود در اصل بمعنی طول عمر دادن است و برای اصلاح در زبان عربی ترمیم و مرمت بر وزن مذمت را بکار میبرند. (نشریهء دانشکدهء ادبیات تبریز سال اول شمارهء 2).