تعمید
[تَ] (ع مص) بخاک و جز آن بازداشتن توجبه را چندان که به یک جا گرد آید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || غسل دادن کودک به آب «معمودیه». (از اقرب الموارد). غسلی مر ترسایان را که کودکان را در آب معمودانی فروبرده غسل دهند و آن را بمنزلهء ختنه میدانند و میگویند کودکان را پاک میگرداند. (ناظم الاطباء). یکی از قواعد مقدسهء دینیه است که قبل از ظهور مسیح معروف بود و آن جناب آن را از جملهء فرایض کلیسا قرار داد. (قاموس کتاب مقدس). و رجوع به تعمید برای اموات و (تعمید) یحیی تعمیددهنده در همین کتاب شود.