تعصب گری
[تَ عَصْ صُ گَ] (حامص مرکب) تعصب کردن. تعصب ورزیدن : این بود آمدن و رفتن ایشان... نه آنکه خواجه مصنف بیان کرده است و سخنان رکیک بی معنی به عشق مذهب جبر و هوا و تعصب گری آورده. (کتاب النقض ص327). و رجوع به تعصب و تعصب کردن شود.