تعریج
[تَ] (ع مص) خمانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تمییل بنا و نهر. (از اقرب الموارد). جنبانیدن (چمانیدن؟) بنا. (تاج المصادر بیهقی). || میل کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خم شدن از جانبی بجانب دیگر. (از اقرب الموارد). || ایستادن. (تاج المصادر بیهقی). بر پای داشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بند کردن مطیه را در خانه و جز آن و با علی متعدی شود. || بوقت غروب درآمدن. || توقف نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).