تعرفه
[تَ رِ فَ] (ع اِ) صورت قیمت و ارزش متاع یا صورت مالیاتی که به کالا تعلق میگیرد چون تعرفهء گمرکی(1). دکتر خیام پور در نشریهء دانشکدهء ادبیات تبریز آرد: در «تعرفهء گمرکی» و امثال آن که بزبان فرانسه نیز تاریف(2) گویند در اصل تعریفه است که مصدر «عرف» به تشدید «را» را گرفته و تاء نقلی بر آن افزوده اند(3) ولی اغلب گمان کنند که آن خود مصدری است مانند تکمله و تبصره و از این رو آن را بشکل تعرفه بدون یاء استعمال کنند و حال آن که نه لفظ «تعرفه» در لغت هست و نه صیغهء «تفعله» در فعل سالم قیاسی است ولی چون کلمهء مزبور از طرف فرهنگستان نیز بتصویب رسیده است شاید مانعی از استعمال آن نباشد. (سال اول شمارهء دوم ص 18).
(1) - Tarif.
(2) - Tarif. (3) - التعریفه المره و فی اصطلاح ارباب السیاسه تطلق اولاً علی مایؤخذ من الرسم علی الداخل و الخارج من البضائع. ثانیاً علی الکتاب المتضمن بیان مایؤخذ علی کل صنف منها. ثالثاً علی لائحه اسعار العمله المعینه من الحکومه یقال عمله تعریفه لتتمیز عن العمله الرائجه فی البندر. (محیط المحیط).
(1) - Tarif.
(2) - Tarif. (3) - التعریفه المره و فی اصطلاح ارباب السیاسه تطلق اولاً علی مایؤخذ من الرسم علی الداخل و الخارج من البضائع. ثانیاً علی الکتاب المتضمن بیان مایؤخذ علی کل صنف منها. ثالثاً علی لائحه اسعار العمله المعینه من الحکومه یقال عمله تعریفه لتتمیز عن العمله الرائجه فی البندر. (محیط المحیط).