تعارض
[تَ رُ] (ع مص) یکدیگر را پیش آمدن. (زوزنی). خلاف یکدیگر آمدن خبر و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). معارضه کردن یکی با دیگری. (از اقرب الموارد) : کفشگر در معرض تعارض درحال سر تفکر به گریبان حیرت فروبرد. (ترجمهء محاسن اصفهان). || (اصطلاح اصول) هرگاه یکی از دو دلیل حکمی را اثبات کند و دیگری نفی آن را به طوری که جمع بین مدلول آن دو دلیل ممکن نباشد گویند بین آن دو دلیل تعارض است و آن دو را نسبت به یکدیگر متعارض گویند. چنانکه یکی از دو دلیل وجوب و دیگری حرمت عملی خاص را بیان کند. بنابراین هرگاه بتوان بین مدلول دو دلیل بنحوی سازواری داد چنانکه مثلاً مدلول یکی از دو دلیل عام و دیگری خاص باشد یا مدلول دیگری حاکم بر مدلول دیگری یا رافع آن بود بین آنها تعارضی نیست.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
