تطلع
[تَ طَلْ لُ] (ع مص) چشم داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). پیوسته در چیزی نگریستن و انتظار کردن. || واقف و آگاه شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خرامیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || با اندام فروهشته راه رفتن. (از اقرب الموارد). || پر شدن پیمانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || چیره شدن مرد. || دررسیدن کسی را. (از اقرب الموارد).