تشنه دل
[تِ نَ / نِ دِ] (ص مرکب) بمعنی تشنه جگر است که کنایه از اشتیاق باشد. (برهان). تشنه جگر. (مجموعهء مترادفات) (ناظم الاطباء) :
خاقانیا نه تشنه دلانند زیر خاک
کاریز دیده بی نم خونین چه مانده ای.
خاقانی.
به شیران(1) مده نوشداروی معنی
ز تشنه دلان ناشتایی طلب کن.خاقانی.
از تو نشاید که بدین سان روم
تشنه دل از چشمهء حیوان روم.
امیرخسرو (از آنندراج).
(1) - ن ل: به سیران.
خاقانیا نه تشنه دلانند زیر خاک
کاریز دیده بی نم خونین چه مانده ای.
خاقانی.
به شیران(1) مده نوشداروی معنی
ز تشنه دلان ناشتایی طلب کن.خاقانی.
از تو نشاید که بدین سان روم
تشنه دل از چشمهء حیوان روم.
امیرخسرو (از آنندراج).
(1) - ن ل: به سیران.